«فساد یعنی اینکه کسانی با زرنگی، قانون دانی، چرب زبانی و با چهره حق به جانب به جان بیتالمال بیفتند. کیسههای خود را پر کنند. این نوع فساد را ما فساد اداری یا اقتصادی میدانیم.» اینها جملات رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۰ است که همراه با دیگر بیانات ایشان در ضرورت مبارزه بافساد، موج تازهای را در گفتمان انقلاب اسلامی به راه انداخت. در اواخر دهه هفتاد نیز تأکید ایشان و دغدغه همیشگیشان، ثروت اندوزی و اشرافیگری مسئولان بود که مسیر انقلاب اسلامی را با تهدید مواجه میکند. این دو مقوله، شاید نکات قابل تأملی است که با در نظر گرفتن تقدم و تأخر آن، میتوان یکی را ریشه دیگری دانست. به بیان دیگر، مسئولی که سطح زندگی خود را با مردم زیاد کند و خوی اشرافیگری به خود بگیرد، به فساد و زیادهخواهی نزدیک میشود.
در طول ۴۰ سال عمر جمهوری اسلامی، رفتار و منش رهبران نظام از خمینی کبیر تا رهبر فرزانه انقلاب، بیتعارفی در برخورد با مفسدان بوده است.
انقلاب اسلامی با شعار مبارزه با ظلم و فساد به پیروزی رسید و نظام برخوردار از اقبال چشمگیر مردمی، علت این سرمایه عظیم اجتماعی را در سلامت رهبران نهضت و سبک زندگی اسلامی آنان می دید. ساده زیستی، پاک دستی، در میان مردم بودن و بیتکلفی، اعتماد مردم را به منادیان آزادی و نهضت اسلامی جلب کرد و منجر شد تا مردم مسلمان ایران با شدیدترین تحریمها، جنگ، توطئه و نفاق مبارزه کند و خود را با مسئولان کشور هم سطح و برابر بداند.
قوه قضائیه به عنوان عدالتخانه کشور، همواره مبارزه با فساد را در دستور قرار داده و با روی کارآمدن رئیس جدید قوه قضائیه، برخورد بدون تعارف و سرسخت با مفسدان به سرفصل اصلی و برنامه قطعی این نهاد تبدیل شد.
آیتالله رئیسی ابتدا از نهاد زیر دست خود شروع کرد و تعلیق و مجازات قاضیان متخلف نشان داد که اصلاح را باید ابتدا از خود شروع کرد و سپس به مصادیق دیگر ورود نمود. با این رویکرد، دیگر مسئولان و وابستگان آن ها نیزدر امان نبودند و نزدیکترین افراد به مسئولان ارشد نظام که مرتکب خطا شده بودند، به دام مجازات گرفتار شدند. امروز با نیم نگاهی به نظرسنجیها میتوان ثمره این بیتعارفی و سخت کوشی را در میان مردم مشاهده کرد.
اما چیزی که در این میان از اهمیت دوچندان برخوردار است این است که امیدآفرینی و روحیه گرفتن مردم از این برخوردها به قدری شیرین و دلچسب است که نباید با هیچ حاشیهسازی آن را تلخ کرد.
سخنان روزهای اخیر رئیس جمهور در جمع مردم یزد و رفسنجان را از یک سو میتوان به فال نیک گرفت که وی نیز دغدغه مبارزه با فساد را دارد با این تبصره که برخورد با مفسدانی که درگذشته اقدام به سلب حقوق مردم و خسارت به کشور شدهاند را نباید به فراموشی سپرد. اما از سوی دیگر مطرح شدن این عبارات شاید به تلاش برای کند شدن رویه برخورد با مفسدان ریز و درشت تعبیر شود.
در این میان ذکر چند نکته ضروری است؛
۱- کشور نیازمند اتحاد است. علم مبارزه با فساد اگر از سوی قوه قضائیه برداشته شده، باید از سوی همه ارکان نظام اعم از مسئولان، نخبگان، رسانههای دلسوز متعلق به جناحهای مختلف که دغدغه حفظ کشور و اعتماد مردم را دارند، مورد حمایت جدی قرار گیرد.
۲- مبارزه با فساد یعنی توجه به حقوق مردم. برای رسیدن مردم به حقشان باید همکاری در اوج باشد. مفسدان به دستگاه قضایی معرفی شوند و این خود نشانگر عدم فساد سیستماتیک در کشور است. اگر پایههای نظام بر ویژه خواری و تقسیم شهروندان به درجه یک و دو بود، دیگر فسادستیزی یک ارزش تلقی نمی شد.
۳- پیشگیری همیشه مهمتر و کارسازتر از درمان است. ساز و کارهای فساد خیز، قوانین ضعیف و بعضاً دارای اشکال مثل خصوصی سازی و ضوابط آن، میبایست در نهادهای قانونگذار مورد توجه و مداقه قرار گیرد. قطعاً اگر امکانهای بروز فساد را محدود کنیم، مفسدین نیز دست بستهتر از قبل می شوند. توجه به نهادهای علمی و نظرات کارشناسی در شناخت معضلها و ارائه راه حلهای صحیح، دریچههای نفوذ به حقوق مردم را کور میکند.
امید است در روزگاری که غرب، دست های خود را از محاصره اقتصادی کشورمان خالی می بیند، با تاسی به فرهنگ اسلامی که عدل را اساس حکومت می داند، کشور را از گردنه حساس کنونی با حفظ اعتماد مردم به سبب سلامت مسئولان و یکصدایی در مبارزه بافساد، عبور دهیم.
نظر شما